فلسطین و بیت المقدس حکامی مانند صلاح الدین ایوبی می‌خواهند
12/29/2017 | دیگران

    جالبیت   |  

5.0

5/


ارزیاب کنندګان:2

نویسنده: خالد مبارز
خبر:
دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری امریکا، بیت‌المقدس را که اولین قبله و سومین مکان مقدس مسلمانان می‎باشد، به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت، و او در حالی که معاونش مایک پنس، او را همراهی می‌کرد، با اشاره به مصوبۀ کنگرۀ این کشور در سال ۱۹۹۵م برای انتقال سفارت ایالات متحده از تل ابیب به بیت‌المقدس، تأکید کرد که: «زمان اجرایی کردن آن مصوبه مدت‌ها بود که به تأخیر افتاده بود. (منبع: شبکه سی ان ان)
تبصره:
یک بار دیگر امت مسلمه شاهد تلخ‎ترین و ناگوارترین واقعه در قرن ۲۱ شد، بزرگ‎ترین لکۀ ننگ بر جبین یک ملیارد و هفتصد ملیون مسلمان. این واقعه مرا به یاد داستان گاوی می‎اندازد که قبل از مرگش به شیر گفت: «من همان روزی کشته شدم که تو گاو سفید را کشتی.»
در چمن‎زاری دور از دهکده، سه گاو و یک شیر با هم زندگی می‎کردند. یکی از گاوها قهوه‎ای بود، یکی سیاه و دیگری سفید. با این که شب و روز شیر به فکر خوردن گاوها بود؛ ولی چون آن‎ها سه گاو بودند، او جرأت نمی‎کرد به سراغ‎شان برود، این بود که راهی پیدا کرد. روزی گاو سفید برای خوردن علف تازه، از جمع دوستان خود دور شد، شیر رو به گاو سیاه و قهوه‎ای کرد و گفت: این گاو سفید رنگ است. اگر گذر یکی از مردم ده به این جا بیفتد، رنگ سفید او همه را متوجه خود خواهد کرد و خانۀ امن ما به دست دشمن خواهد افتاد و یکی از ما زنده نخواهیم ماند. بهتر است من این گاو سفید را بکشم و هر سه ما با خیال آسوده در این‎جا زندگی کنیم.
بالاخره هر دو گاو راضی شدند و وقتی گاو سفید بازگشت، شیر جستی زد و در یک لحظه او را از پای درآورد. چند روزی گذشت، شیر منتظر فرصتی دوباره بود تا گاو قهوه‎ای را تنها دید و به سراغ او رفت و گفت: من و تو هم‎رنگیم، با هم برادریم؛ اما این گاو سیاه در میان ما غریبه است؛ اگر تو اجازه بدهی، او را می‎کشم و هر دو با هم تا آخر عمر، به خوبی و آرامش زندگی خواهیم کرد. گاو قهوه‎ای فریب شیر را خورد و گاو سیاه هم کشته شد. چند روز بعد، شیر گرسنه شد و با خیال آسوده به سراغ گاو قهوه‎ای رفت. گاو مشغول علف خوردن بود، شیر دور گاو چرخی زد و گفت: خوب حالا نوبت توست که کشته شوی.گاو قهوه‎ای با حسرت به آسمان نگاه کرد و گفت: «من همان روزی کشته شدم که تو گاو سفید را کشتی.»
بلی، این داستانی است که می‎توان از آن صدها پند و اندرز گرفت، طوری‎که واقعیت امت مسلمه نیز به این داستان هم‎خوانی دارد. اولین ضربه‎یی که کفار استعمارگر بر پیکر امت مسلمه زدند، فروپاشی دولت مقتدر اسلامی(خلافت عثمانی) بود که در سال ۱۹۲۴م توسط مصطفی کمال اتاترک به همکاری عده‎ای از حکام خائن سرزمین‎های اسلامی سقوط داده شد.
به رسمیت شناخته شدن قدس شریف منحیث پایتخت دولت یهود نیز دور از توقع نبود؛ چون کفار علیه اسلام ملت واحد به‎شمار رفته و هرازگاهی‎که فرصت مناسب به‎چنگ می آورند، به نحو احسن از آن استفاده می‎کنند و طوری‎که معلوم است، مقطع زمانی کنونی بهترین فرصت برای این‎کار به‎شمار می‎رفت؛ چرا که در اکثر سرزمین‎های اسلامی، جنگ‎های نیابتی که از طرف کفار استعمارگر راه‎اندازی شده اند، جریان دارد و خطرناک‎تر از آن، دو قطبی شدن اسلام به شیعه و سنی که دولت‎های ایران و سعودی اجراء کنندۀ این سناریو هستند، می باشد.
این جفای بزرگ می‎تواند فرصتی برای مسلمانان جهان باشد تا در جهت ایجاد وحدت حقیقی اسلامی(احیای دوبارۀ خلافت اسلامی) تلاش نموده و اختلافات گوناگون مذهبی، ملیتی، قومی، نژادی و سلیقوی را کنار بگذارند و خود را از وضعیت وخیمی‎که قرار دارند، بیرون بکشند.
این موضوع بیشتر احساس مسئولیت حکام اسلامی را می‎طلبد تا با یک‎جا کردن اردوهای اسلامی عزت و شوکت از دست رفتۀ خویش و مسلمانان را برگردانند؛ اما اگر هم‎چنان در تغافل به سر برند و اشغال قدس را نیز همانند تراژیدی برما و جنگ‎های خانمان‎سوز خاور میانه نادیده گرفته و صرفاً به تقبیح نمودن و شعارهای پوچ و عوام فریبانه برای خاموش کردن احساسات امت اسلامی اقدام کنند، جفاهایی بس بزرگ‎تر بر امت اسلامی روا داشته خواهند شد و اوضاع مسلمانان نگون‎تر خواهند شد. با این وجود نه تنها مایۀ ننگ نسل‎های آینده به‎شمار می‎روند؛ بل در دنیا و آخرت خوار و زبون خواهند گشت و سرنوشتی به‎سان سرنوشت قذافی، علی عبدالله وغیره حکام خائن در انتظارشان خواهد بود.


    جالبیت  
|  

5.0

5/


ارزیاب کنندګان:2



   ارسال نظر