نویسنده
:جمیل جهان
اعتماد
در لغت به معنای تکیه کردن و واگذار کردن کاری به کسی را گویند و در اصطلاح باوری قوی به
اعتبار، صداقت و توان یک فرد است. چیزیکه امروزه در جامعۀمان دیده میشود،
بر عکس اعتماد است و کاملاً یک فضای بیاعتمادیی است که
همه از آن سخت رنجور اند؛ پس این فضای بیاعتمادی
از کجا سرچشمه میگیرد و چرا این
مصیبت دامنگیر مسلمانان افغانستان گردیده است؟
اگر
اندک نگاهی به دساتیر اسلام عزیز بیندازیم، درمییابیم
که در اسلام اصل اعتماد و اعتبار بر حسب عقیدۀ اسلامیست
و بیشتر به کسی اعتماد میشود که متقیتر و پایبند به ارزشهای
اسلامی باشد؛ معیار زندگیاش را حلال و حرام
قرار دهد و با مردم قسمی برخورد و داد و ستد نماید که از ارزشهای اسلامی تخطی نکند.
اما
چیزیکه امروزه در جامعۀمان دیده میشود،
اعتبار و اعتماد بر حسب سرمایۀ یک شخص است؛
اگر شخصی سرمایه زیاد داشت بیشتر به او اعتماد میشود
و اگر شخصی دیگری سرمایۀ کم و ناچیز داشت، مردم نسبت به او بیاعتبارتر اند و به دید بیاعتمادی مینگرند.
دقیقاً این معیار کنونی مردم را میتوان در نظامی غیر
از نظام اسلام(سرمایه داری) یافت.
در
معیار نظام کنونی بعضی از اشخاص سرمایهدار به محض اینکه سرمایۀ خویش را از دست میدهند، همزمان
اعتبار و اعتمادشان هم از بین میروند و از اعتماد و
اعتباریکه در وقت سرمایهداریشان داشتهاند،
خبری نیست و نه به او اعتماد میکنند و نه هم به او
ارزش میدهند.
پس
یگانه راهحلیکه میتوان جامعۀمان
را از این حالت اسفبار کنونی نجات دهد
و فضای بیاعتمادی را از بین
مسلمانان دور سازد، برگشت به اصل معیار؛ یعنی همان معیار اسلام عزیز است که بر حسب
سرمایۀ شخص سنجش نمیشود و تنها سرمایۀ شخص
معیار نظام سرمایهداریست.