نویسنده: رامش منیب
سعادت، سعادتمندی، کامرانی و امثال اینها
اصطلاحاتی اند که برای همه آشنا بوده و بارها به گوش شنیده شده اند. در خصوصشان
نظریات و گفتوشنودهای متفاوتی موجود بوده و تمامیشان ذهن را به سوی یک سوال سوق
میدهند که سعادت چیست و سعادتمند کیست؟ عدم درک و ارایۀ پاسخ صحیح به پرسشهای
مذکور، منتج به ایجاد سراسیمهگی و دغدغه در نزد اکثریت، علیالخصوص قشر جوان
گردیده است. حال به راستی سعادتمند کیست؟
درکتب
واژهشناسی، سعادت به معنای خوشبختی و خجستگی بیان شده، در حالیکه تعریف اصطلاحی
آن نظر به انواع جهانبینی متفاوت میباشد. بدین اساس، در این مقاله سعی بر آن شده
تا سعادت را از مظهر دو جهانبینی: اسلامی و غربی مورد بررسی قرارداد تا فروغی
برای جویندگانش باشد.
جهانبینی
غربیکه شالوده و اساساش را عقیدۀ جدایی دین از زندگی تشکیل میدهد، دخالت خالق
را در زندگی نفی کرده، عقل بشر را سزاوار آن میداند تا واقعیت هر آنچیز را مشخص
و معین نموده و در خصوصش نظریهپردازی نماید. به همین منوال، در جهانبینی مذکور،
مفهوم سعادت و سعادتمندی را عقل ناقص بشر تعریف نموده آن را اینگونه تفسیر مینماید
که سعادت عبارت از استفادۀ اعظمی از لذات دنیوی میباشد. بدینترتیب، آنها سعادت
را داشتن بهترین اسباب و امکانات مجلل از قبیل: خانه، موتر، خوراک، پوشاک و غیره دیده
و معتقد اند که انسان سعادتمند کسی است که بتواند اسباب و وسایل مذکور را فراهم
نموده و استفادۀ اعظمی از آنها نماید.
از
آنجا که سعادت و رسیدن به آن در حقیقت هدف زندگی انسان میباشد، تعریف مذکور مشکلاتی
را برای حامیانش به بار آورده که آثار سوءاش را در زندگیشان بهجا میگذارد. آنعده
اشخاصیکه هواخواه جهانبینی مذکور بوده و سعادت از نوع غربی را هدف زندگی خویش بر
میگزینند، بهدنبال آن اند تا با کسب وسایل مذکور به سعادتمندی نایل گردند و از سویی،
رسیدن به امکانات لوکس مانند: خانه، موتر وغیره هدف والای زندگیشان میباشند. این
عده افراد به دو گونه اند:
دستۀ
اول کسانی اند که شرایط برایشان مهیا بوده و با اندی تلاش و گذشت زمان به سعادت
یا همان امکانات مذکور دستیاب میشوند. این چنین افراد بعد از آنکه به مقصد از پیش
تعیین شدۀ خویش میرسند، دیگر برای ادامۀ زندگیشان هدفی رفیعتر نداشته در نهایت
زندگی را بیمعنی دانسته و ادامۀ زندگی برایشان ملالت بار میشود. این اشخاص به
مریضیهای روانی و افسردهگی دچار شده و بعضی از آنها آخرالامر دست به خودکشی میزنند، که سیمون باتل ٢٥ساله
خواننده و هنرپیشۀ امریکایی، میستی آپهام ٣٢ساله هنرپیشۀ امریکایی و رابین ویلیامز
٦٣ساله و برندۀ جایزۀ اسکار، اشخاصی اند که
در سال ٢٠١٤م خود را به دار آویختند.
دستۀ
دیگر اشخاصی اند که اوضاع بر وفق مرادشان نبوده و در تلاش اند تا به هر نحو ممکن
به سعادتیکه جهانبینیشان بیان میدارد، دستیاب شوند. درنتیجه به هر عملی دست
میزنند تا به تعبیر خود به سعادت و خوشبختی برسند، که ازین میان بعضی مرتکب
اعمالی؛ چون دروغ، فریب، کلاهبرداری و یا هم سرقت، باج گیری، اختطاف و دیگر
جنایات میشوند.
جهانبینی
اسلامی بنیاد و بنیانش را عقیدۀ اسلامی تشکیل داده، عقیدهایکه اقرار به دخالت
خالق در زندگی میدارد. بدین
اساس، واقعیت تمام مفاهیمیکه زندگی انسان را جهت میدهد، توسط همان عقیده مشخص و معین
میشود. به همین روال عقیدۀ اسلامی بیان میدارد که سعادت در رضایت خالق حیات، انسان و کائنات
نهفته بوده و سعادتمند کسی است که بتواند با انجام اعمال خیر از این رضایت مستفید
شود.
بناً
اسلام سعادت را وابسته به اشیاء و امکانات مادی ندانسته و مسلمانان میتوانند بدون
در دست داشتن اسباب و امکانات منتفع سعادتمند شده و عاقبت پاداش سعادتمندیشان
را که همانا بهشت الله وتعالی است، مستفید
شوند. برای اثبات ادعاء میتوان به زندگی حضرت بلال رضی الله عنه اشاراتی داشت.
این صحابه گرانقدر در حالیکه قبل از اسلام آوردناش بردهای بیش نبود؛ اما وی توانست بدون داشتن پول، موقف و مقام
و صرفاً با انجام اعمال نیک، سعادت(رضایت الله سبحانه وتعالی ) را بهرهمند شده و آخرالامر چنان شد که مژدۀکامیابی(بهشت)برایش
داده شد.
در اخیر باید گفت که امروزه در عدم موجودیت دولت اسلامی و کمرنگ شدن اسلام،
بعضی از مفاهیم اسلامی منجمله سعادت در نزد کثیری از مسلمانان خلط گردیده و درک
درستی از آن در میانشان نیست و متأسفانه سعادت را از نوع تعریف جهانبینی غربی میپندارند.
به همین دلیل، امروزه پدیدۀ شنیع خودکشی در بین امت بالاخص قشر جوان افزایش یافته
است.