نویسنده:
پارسا ارسلان
ایران،
با دولت آخندی تحت نام جمهوری اسلامی ایران، از دیر زمانی بدینسو خود را پرچمدار
اسلام و ادعای یگانه دولت اسلامی میکند و این در حالی است که مردم ایران هرازگاهی
مخالفت خود را با رژیم و نظام آن، با راهاندازی مظاهرات گسترده، به نمایش میگزارند.
مردم ایران دولت را با چشم یک دولت مستبد و ظالم نگریسته و از سیاستهای دولت ایران
همواره انتقاد مینمایند؛ ولی از جهات مختلف دولت ایران چنان وضعیت داخلی آن را پوش
نموده و چنان مخالفین را سرکوب مینماید که کمتر کسی از آن با خبر بوده و از طبل واقعی
آن میدانند.
در قدم
اول باید گفت که ایران جهت جلب حمایت شیعهها، اولین گام را در جهت ایجاد نفاق و
تقرقه در میان اهل سنت و اهل تشیع برداشته و باعث خونریزیهای بسیاری در عراق، سوریه،
افغانستان، پاکستان، لبنان و یمن گردیده که هنوز در جریان این کشت و خونها هستیم؛
در حالیکه این تقرقهاندازیهای ایران و کشورهای نظیر سعودی و ترکیه، همواره به سود
قدرتهای کفری واقع شده و بستر حضور آنان را درین سرزمینها، هموار نموده اند.
از طرف
دیگر، ایران در رقابت موش و گربۀ خود با غرب، تحریمهای سنگینی را متوجه مردم ایران
ساخت که از هر لحاظ فشار این تحریمها بر مردم آن سخت واقع شده و باعث افزایش بیکاری،
فقر و ناهنجاریهای گوناگون گردیده که از این سبب مردم گاهی به جادهها میریزند و
با انتقاد از دولت آخندی، شاکی وضعیت موجوده هستند. در جهت دیگر، دولت ایران برای
دفاع از بشار اسد لعین به بهانۀ حمایت از اهل بیت و وجوب دفاع از آنان، در ائتلاف
قدرتهای بزرگ کفری برای سرکوب انقلابیون شام وارد آن شد و با حمایتهای مالی و نظامی
هزاران مسلمان را از هفت سال بدینسو به خاک و خون کشانده و میلیونها تن دیگر را
مجبور به فرار نمودند که صدها تن از مردم مظلوم شام طعمۀ نهنگهای بحرها گردیده و این
وضعیت نابخشودنی هنوز تداوم دارد.
از سوی
دیگر، درین جنگ مذهبی نامقدس ایران و سوریه، از مجبوریت و مظلومیت مردم افغانستان
نیزاستفاده کردند که نظر به گزارش بی بی سی بیشتر از دو هزار تن کشته شده و هشت
هزار تن افغانی در جنگ سوریه تحت لشکر فاطمیون ایران، زخم برداشتند. استعمار بدون شک
توسط این جنگها، شدت نفاق را افزایش داده و پایههای خود را مستحکم میسازد؛ ولی رهبران
و قدرتهای منطقه، متأسفانه مصروف بازیهای کودکانه و رقابتهای طفلانه هستند.