نویسنده: فیصل سایس
هر زمان که در گوشه و کنار
سرزمینهای غربی(امریکا و اروپا) حوادث طبیعی از قبیل: زلزله، سیلاب، آتشفشان و یاهم
رانشی اتفاق
میافتد، دولتهایشان به سرعت وارد عمل شده و برای آسیب دیدهگان تسهیلات معیشتی
و دیگر ضروریاتشان را فراهم میکنند. بهطور مثال: به آسیب دیدهگان آتشسوزی و سیلابهاییکه
در ایالتهای مختلف امریکا اتفاق افتاد، فوراً از طرف دولتشان رسیدگی صورت گرفت؛
برای بیجا شدهگان اسکان داده شد و تمام مواد اولیه و مورد نیازشان در آنِ واحد
فراهم گردید. این واقعیت نهتنها در امریکا،
بل در سایر بلاد غیراسلامی محقق میباشد.
آسیبپذیری
در سرزمینهای اسلامی بیشتر از کشورهای غربی است؛ چون در کشورهای اسلامی علاوه از
حوادث طبیعی، حوادث غیرطبیعی(عمدی) به وفرط به چشم میخورند.
به
هرصورت، آسیب دیدهگان مسلمان دو نوع رنج را متقبل میشوند: هم حوادث طبیعی برایشان
مشکلات ایجاد میکنند و هم حوادث غیرطبیعی از ایشان سخت قربانی میگیرند. زمانیکه
حوادث طبیعی دامنگیرشان میشوند و هیچ دولت و نهاد مددرسان بهصورت اساسی حمایتشان
نمیکند؛ اگر کمکهایی هم صورت میگیرند، مقطعی و زود ګذر
میباشند. مثلاً: برای عودت کنندهگانیکه از کشورهای پاکستان و ایران به افغانستان
برگشتهاند، کمکهای صورت نگرفته است که توسط آن امرار معیشت کنند؛ بلکه در سرمای
سرد زمستان در زیر خیمههای خنک و در میان گِل و لای زندگی میکنند. در عین حال،
برای کسانیکه از شدت جنگ از مناطقشان فرار کردهاند، کمکهای لازم صورت نگرفته
است. این وضعیت نهتنها در افغانستان، بل در سایر بلاد اسلامی نیز حکم فرماست.
بعضاً
و یا در بسیاری از موارد، سرکشان و قُلدرانِ خدا ناشناس، مشکلات را برای مسلمین ایجاد
میکنند، که این مشکلات شامل حملات نظامی بالای سرزمینهای اسلامی، اشغال سرزمینهای
اسلامی و انتخاب آنها منحیث پایگاههای نظامی-استخباراتی و در تازهترین مورد،
تبعید مسلمانان روهینگیایی از میانمار و اشغال بیتالمقدس میباشد.
به
اساس گزارش سازمان پزشکان بدون مرز، در یک ماه اول خشونت علیه مسلمانان روهینگیایی ۶۷۰۰ نفر
کشته شدهاند که به تعداد ۷۶۰ تنشان اطفال زیر سن پنج سال هستند. پزشکان بدون مرز تأکید کردند که ۶۹ درصد از این افراد با
اصابت گلوله، ۹ درصد در آتش سوزانده شده و ۵ درصد هم با ضرب و شتم و شکنجه به قتل رسیدهاند.
دراین
دو مورد آخر(اخراج اجباری مسلمانان روهینگیا و اشغال بیتالمقدس) چیزیکه خیلی
ملموس و در عین حال تکان دهنده است، نبود دولت واحد تصمیم گیرنده در میان مسلمانان
جهان بود؛ گرچه تعدادی از دولتهای مزدور و مزد بگیر-از امریکا و شرکایی غربیاش- واکنشهای
احساساتی و فرمایشی را به نمایش گذاشتند، اما این مسئله قطعاً برای مسلمانان قناعتبخش
و کفاف نمیباشد. جدا از موارد ذکر شده، قحطیی که در بخشی از سرزمینهای اسلامی بهوقوع
پیوسته است، نهایت تکاندهنده بوده و یکی از حادترین حالت مسلمانان در عصر مدرنیته
میباشد. آنهاییکه در میان مسلمانان به اریکۀ قدرت تکیه زده اند، خود ایجادگر این
واقعیتهای دلخراش و تکاندهنده میباشند. اگر میلیونها اطفال یمنی در معرض نابودی
قرار دارند، یکی از اصلیترین دلیل آن جنگ قدرتهای غربی است که به نیابت از آنها،
ایران و عربستان آن را شعلهور نگهداشتهاند.
از مطالعه و مقایسۀ موارد فوق، خلایی سیاسی و حاکمیت در میان مسلمانان شدیداً
احساس میشود و نیاز به حاکمیتی است که از دین، مال، جان و آبروی مسلمانان مانند
گذشته دفاع کند.