نویسنده: تمیم افشار
افغانستان
در آستانهی توزیع شناسنامههای الکترونیکی شاهد جنگ هویتیِ است که بین چند قوم
بزرگ این کشور شعلهور شده است و همه با بروز احساسات به دفاع از قوم و هویت خود
میپردازند. بعضی خواهان ذکر واژهی افغان در شناسنامههای برقی به حیث ملیت میباشند
و شماری خلاف آن را باور دارند. برخی خواهان ذکر قومیت هستند و عدهی دیگر وارونهی
آن میاندیشند. هرکدام میخواهند که هویتشان بزرگ و متبارز به تصویر کشیده شود.
با
کمی تعمق میتوان دریافت که هیچکدام از ادعاهای مطرح شده در جنگ هویتی افغانستان
منشأی عقلی نداشته و همه برخاسته از غرایز و احساسات میباشند. احساسات قومی،
زبانی و ملی، همه از غریزهی بقا به دفاع از نفس برخاسته و تعقل در آن از جایگاهی
برخوردار نیست. تفوقطلبی و برتریجویی اقوام مصداق غریزوی بودن این ادعاهاست که
هرکدام در تلاشاند تا دیگران را مغلوب خود ساخته و خود بر آنها غالب شوند. سیادتطلبی
و خودبرتربینی ریشه در غرایز داشته و احساسات ناشی از آن هم دور از عقل و
غیرانسانی استند؛ چون حیوانات هم غریزه داشته و همین احساسات برتریجویی در آنها
هم وجود دارد.
در
خصوص هویتها میتوان گفت: هویتی حایز اهمیت و ارزشمند بوده که مصدر آن عقل باشد؛
نه غریزه. هویتی ارزش جدال و جنگیدن را دارد که عقلی باشد، نه غریزوی. قوم، زبان،
وطن، نژاد وغیره همه هویتهایی استند که از غریزهی بقا صادر میشوند. جنگ برای
چنین هویتی جز ضیاع وقت چیزی دیگر در پی نخواهد داشت و گرِهی را از مشکلات نخواهد
گشود؛ چون این هویت احساسات مؤقتی را با خود دارد که در وقت تحریک غریزه به وجود
آمده و در غیر آن از وجودی برخوردار نیست. احساسات برای هویتهای چون قوم، نژاد،
زبان و وطن وقتی به وجود میآید که یک عامل بیرونی به آنها حمله کند و باعث تحریک
غریزه در انسان شود. درین وقت است که انسانها به دفاع از هویتهایشان برخاسته و
درین راه احساسات زیادی دارند و وقتیکه عامل بیرونی از بین رفت، احساسات دفاع از هویت
هم از بین خواهد رفت و این هم میتواند بزرگترین دلیل از غریزوی بودن این هویتها
باشد.
هویت
عقلی، هویتی است که شناخت آن از طریق عقیده میسر گردد، و یا به عبارتی، عامل شناخت
آن عقیده و نوع جهانبینی شخص است. هویت عقلی برخاسته از عقل بوده و توانایی
برقرارکردن ارتباط عقلانی بین انسانها را دارد. این هویت به کلی دور از غرایز
بوده؛ چون اساس آن، که عبارت از سه سؤال اصلی انسان است، به صورت عقلانی برایش
ثابت میشود. این هویت احساسات مؤقت را باخود نداشته، بل همیشه و در همه حالت، شخص
از آن دفاع میکند؛ چون این هویت اساس تمام اعمالش را در زندگی تشکیل میدهد و
انتظام زندگی و اعمال فرد بدان وابسته است. عقیده و جهانبینی فرد، هویتی است که
ارزش آن را دارد تا شخص به دفاع از آن بپردازد و دفاع از آن به معنای دفاع از عقل
و عقلانیت است. همین هویت فصل مفترق بین انسانیت و حیوانیت و یا بین عقل و غریزه
میباشد.
مردم
افغانستان ،که اکثریت مطلقشان مسلمانان هستند، بزرگترین هویت آنان اسلام اند.
عقیدهی اسلامی هویتی است که عقل را قناعت داده و بهترین ارتباط را بین انسانها
تأمین مینماید. مردم مسلمان افغانستان هویتی دارند که همهای شان را به صورت
عقلانی با هم مرتبط میسازد و از هرگونه جدال بینشان جلوگیری میکند. در صورت
تمسک به عقیدهی اسلامی و شناخت خود و دیگران با هویت اسلامی، تمام تنازعات هویتی،
که از هیچ ارزشی برخوردار نیستند، از میان خواهد رفت و اتحاد اسلامی را در بینشان
به وجود خواهد آورد.
بر
مردم مسلمان افغانستان است تا از همه هویتهای غریزوی و غیرعقلانی بیزاری جسته و
به بزرگترین و با ارزشترین هویت خود، که همانا عقیدهی اسلامی است، تمسک جویند،
تا باشد که صلح، همزیستی و اتحاد بینشان به وجود آید.