نویسنده: فیصل سایس
این
روزها بیشتر از هر زمان دیگر، محافل سیاسی با بوی صلح طلبی معطر است. نشستهای
مختلف تحت این عنوان در داخل و خارج از کشور برگزار میشود، که آخرین نشست آن در
تاشکند صورت گرفت. در این نشستها به طالبان طرح و بستههای پیشنهادی صلح داده شده
است. از سوی دیگر، تا اکنون جانب مقابل-که طالبان هستند و برای به میزمذاکره
کشانیدنشان تلاشهای زیادی هم صورت گرفته است- چندان علاقهی به این دعوت نشان
ندادهاند. گرچه چندی قبل طالبان نامهای به مردم امریکا و دولت ترامپ فرستادند و
خواستار گفتگوهای رودررو با آن دولت شدند؛ اما امریکا به خواست طالبان پاسخ مثبت
نداد.
ظاهر
قضیه چنین است که گویا طالبان با ساختار قدرت و نوع نظام حاکم مشکل ندارند؛ بلکه
منحیث یک گروه "ناراض؛ نه متضاد" در برابر نظام قرار گرفتهاند-که اگر
به خواستهایشان رسیدگی شوند- به پروسهی صلح می پیوندند و رویایی 17سالهی دولتیکه
رسیدن به یک صلح سرتاسری است، به واقعیت مبدل میشود.
از
لحاظ مبدأ و ایدیولوژیک، دیده می شود که اساس و بنیاد حکومت فعلی در افغانستان را
مبدئی سرمایهداری تشکیل میدهد و درخت دموکراسی در این کشور در حال میوه دادن
است. قطعاً میشود گفت که دونر و حامی اصلی نظام حاکم در افغانستان، هیچوقت برای
رسیدن به صلح، از دستآوردهای 17 سالهاش نمیگزرد. این درحالی است که ادعای
طالبان مبنی بر ایدیولوژی اسلامی برای اعمال مسلحانهیشان و نظامی را که تدارک
دیدهاند، از اسلام استدلال میکنند. در اینصورت اگر طالبان با دولت افغانستان و یا
امریکا وارد مذاکره شوند، در واقع منحل شدنشان قبل از اینکه مسئلهی برنده شدن و
یا باختشان مطرح باشد، تحقق پیدا میکند.
صلح
به مفهوم آشتی و عدم دشمنی میان دو مبدأ قطعاً امکان پذیر نمیباشد. ایدیولوژیها
برای ازبین بردن یکدیگر از هر روش و اسلوب ممکن استفاده میکنند. به همین ترتیب،
در نظامهای مبتنی بر یک ایدیولوژی، فقط در بخشهای تجارت و عقد قراردادها موکول
به زمان و شرایط میانشان صلح برقرار است. معمولاً گروههای مغرض و جنگییی در یک
نظام به صلح دعوت میشوند که خواستهایشان مبنی بر ایدیولوژی و نوع نظام حاکم
باشد. گروه طالبان برای بدست گرفتن قدرت و یا بستهی پیشنهادی برای حکومتداری
خوب، در مقابل نظام حاکم میایستند؛ ولی قضیهیشان برعکس موضوع است.
پهلوی
دیگری قضیه بیانگر این است که امریکا در افغانستان و منطقه طالب صلح و برقراری
امنیت نیست؛ زیرا اهداف بلندمدت استراتیژیکاش متقاضی چنین حالت است. ممکن برای کم
کردن هزینههای جنگیاش پایی بخشی از طالبان را به پروسهی صلح بکشاند؛ اما وضعیت جنگی
بابخشی دیگر از این گروه و داعش تا تحقق اهداف استعماریاش جریان پیدا خواهد نمود.