نویسنده: احمد یاسر احمدی
انسانها موجودات اجتماعی هستند که بدون درنظرداشت عقیده و
باورهایشان، حقیقت آنها را غرایز، حاجات عضوی و نیروی تعقل تشکیل میدهد. برای
دانستن اینکه "کی هستیم و چرا اینجا هستیم" نیاز مبرم به شناخت
تفصیلی از این ویژگیهای انسان است:
غرایز: انسانها طبیعتاً دارای غرایزی هستند که به سوی آنها تمایل دارند؛ مثلاً غریزۀ تدین: انسان ذاتاً
نیازمند خالقی است که آن را پرستش نماید، تمام انسانها به گونههای مختلف این
غریزۀ خویش را در طول تاریخ اشباع کردهاند. هیچ انسانی نیست که بسوی یک خالق
تمایل نداشته باشد، حتی کسانیکه خود را خداناباور میپندارند، تمایل زیادی بسوی
ماده و علم دارند، که غریزۀ تدین خویش را از این طریق اشباع میکنند. یکی دیگر از
غرایز انسان خواهشات نفسانی است، که انسان به طرف آن تمایل دارد؛ یعنی هرچیزی را
که بپسندد، کوشش میکند تا آن را بدست آورد.
حاجات عضوی: همچنان انسان طبیعتاً نیاز به اشباع حاجات عضوی خود مثل:
خوردن، نوشیدن، رفع حاجت و... دارد، که بدون اشباع حاجات عضوی خود قادر به ادامۀ
حیات نمیباشد؛ مثلاً: اگر گرسنگی و تشنگی خویش را رفع نکند، در مدت کوتاهی از بین
خواهد رفت. به عبارت دیگر، انسان موجودی است که بدون اشباع غرایز خود دچار مرضی دیپریشن(افسردگی)
میشود و بدون اشباع حاجات عضوی خویش به حیات خود ادامه داده نمیتواند. الله
سبحانه وتعالی غرایز و حاجات عضوی انسان را طوری طراحی کرده که او را تحریک به
انجام امور مینماید؛ مثلاً: غریزۀ بقای نفس(خواهشات نفسانی) انسان را تحریک به
انجام عمل جنسی مینماید که برای اشباع آن هم راه خیر؛ یعنی ازدواج و هم راه شر وجود
دارد. برای اینکه انسان بتواند خیر و شر را از همدیگر تمیز کند، الله سبحانه وتعالی
به او نیروی عقل و وحی الهی را اعطاء نموده است و در مقابل آنها او را در روز حشر
مورد بازخواست قرار میدهد.
برای دانستن اینکه چرا اینجا هستیم؟ نخست باید بدانیم که
از کجا آمدیم؟ به چی هدفی آمدیم؟ و به کجا میرویم؟ فرضاً کسی ما را در حالت خواب
بیهوش کند و بعدش در داخل باغی ببرد که در آنجا تمام امکانات زندگی موجود باشد،
زمانیکه به هوش بیاییم به جایی اینکه از امکانات موجود در باغ استفاده کنیم-چون
الله سبحانه وتعالی بر ما عقل اعطاء کرده- در قدم نخست به این فکر میشویم که کی مرا
این جا آورد؟ به چی هدفی آورد؟ و اگر از اینجا بیرون شوم، کجا خواهم رفت؟ اگر ما
این باغ را به دنیا تشبیه کنیم و این سوالات را از خود بپرسیم، مقصد از این را که
چرا اینجا هستیم؟ خواهیم دانست.
از آنجاییکه تمام اشیای ماحول ما از خود سازندهای دارند
که آنها را به یک هدفی ساخته است، الله سبحانه وتعالی نیز انسان را در این هستی
به یک هدفی خلق نموده است؛ بهطور مثال: سازندۀ موتر، آن را به هدف انتقال اشیاء و
اشخاص از یک مکان به مکان دیگری ساخته است. الله سبحانه وتعالی نیز انسان را در
این هستی به هدف ابتلاء(افشاء) آن برای خود انسان خلق نموده است تا در روز حشر
برای بندگان گنهکار سوالی خلق نشود که چرا ما دوزخی هستیم یا دگران بهشتی است؟
از آن جاییکه حقیقت انسانها از قبل برای خالقشان آشکار
میباشد؛ اگر خالقشان مستقیم بنابر حقیقت بندههایش موقعیت آنها را در دوزخ یا
بهشت مشخص میکرد، این سوال نزد آن عده از بندههای دوزخیاش خلق میشود، که چرا
ما دوزخی هستیم یا چرا یک فرصتی برای ما ندادی تا خود را برایت ثابت کنیم؟ بناءً الله
سبحانه وتعالی انسانها را در این هستی خلق کرد تا آنها را برای خودشان افشاء کند-که
دوزخی هستند یا بهشتی- تا در روز حشر هیچگونه سوالی نزدشان باقی نماند.
بنابر این، ما انسانها موجوداتی دارای غرایز و حاجات عضوی
هستیم که ما را تحریک به انجام امور مینماید. الله سبحانه وتعالی برای اشباع
غرایز و حاجات عضوی ما، نظامی مطابق با فطرت ما فرستاده تا با تطبیق آن، غرایز و
حاجات عضوی که در ذات خود اشباع آن مشکل است، برطرف شده و ما را به سعادت و
خوشبختی نسبی در این دنیا رسانده و خوشبختی ابدی را در آخرت نصیب ما گرداند.