نویسنده:
قیس محمدی
طالبان، گروه جهادییکه بعد سقوط
دولتشان در سال 2001م توسط امریکا علیه حضور امریکا جنگ را آغاز کردند و تا امروز این جنگ ادامه دارد. وحدت و انسجام در میان
طالبان در گذشته تحت رهبری ملا محمد عمر باعث موفقیتها و به چالش کشیدن قوتهای خارجی
و دولتی شده بود، اما پس از اعلان خبر فوت ملا محمد عمر پس از تقریباً دوسال به تأخیر،
اختلافات در میان طالبان آغاز گشت و رهبران طالبان بر سر یک رهبر واحد توافق نکردند
و حتی باعث جدایی و کشمکش میان طالبان پاکستانی و طالبان افغانی شد و تا به امروز دامنۀ
اختلافات در میان این گروه رو به افزایش است. حال امریکا میخواهد با استفاده از این
فرصت، به یک سلسله منافع خود از طریق کشاندن پای طالبان به میزمذاکره برسد، که به چند
نکته از آن اشاره میکنیم:
امریکا میخواهد از تمام امکانات
و منابع افغانستان؛ مانند: موقعیت استراتیژیک و منابع زیرزمینی پربها، تنها خودش سود
ببرد. در عین حال، بعضی کشورهای منطقوی با مداخلات مستقیم و غیرمستقیم میخواهند، در
این سودها خود را شریک سازند؛ خصوصاً روسیه که در این اواخر به حمایت و تجهیز طالبان
پرداخته و در نتیجه با تشویق روسیه، طالبان سدِ محکمی در برابر گسترش نفوذ داعش در
شمال شده، که به طور قطع امریکا اجازۀ اینکار را نمیدهد و میخواهد با کشانیدن پای
طالبان به میزمذاکره نفوذ روسیه را تضعیف کند.
از طرفی هم، امریکا میخواهد
که شریک منطقهای خود(هند) را در منطقه تقویت نموده و به حیث یک قدرت غیرقابل مهار
مبدل سازد و افغانستان بهترین وسیله برای رسیدن به این مأمول است؛ طوریکه روابط تجارتی
میان افغانستان و هند در حال گسترش بوده و بندر چابهار با زمینهسازی امریکا توانسته
که این روابط را عمیقتر سازد، که با توسعۀ این بندر اکثر نیازمندیهای افغانستان از
طریق هند مرفوع شده و در نتیجه روابط تجاریاش با پاکستان کمرنگ شده و ضربۀ سنگین
به اقتصاد پاکستان خواهد بود، که از اهداف عمده امریکا جهت منزوی ساختن پاکستان است.
اما طالبان باعث ایجاد بعضی مشکلات و ناآرامیها در شاهراهیکه از ولایت نیمروز به
بندر چابهار ایران منتهی میشود، گردیده که این مسئله تجارت نوپای افغانستان-هند را
خدشه دار میسازد. بناءً باید طالبان به پروسۀ صلح جذب شوند تا امنیت این شاهراه تأمین
شود.
آنعده از طالبانیکه امریکا
در داخلشان نفوذ دارد، ممکن به حال خود باقی بمانند و در مواردیکه منافع امریکا را
تأمین کرده بتوانند، مأموریت داده شوند و آنعده از طالبانیکه بر جهادشان علیه امریکاییها
میخواهند ادامه دهند و راهحل دارند، اول اینکه یا به پروسۀ به اصطلاح صلح باید بپیوندند،
که جز ذلت و خواری چیزی حاصلشان نمیشود و اینگونه کنار آمدن را بعضی احزاب به تجربه
گرفتند و در این دام گیر افتادند. دوم: اینکه به هر شکل ممکن امریکا با آنان خواهد
جنگید تا اینکه همه را از بین ببرد.
اما متاسفانه این همه در شرف
وقوع است و فشارها
بر پاکستان مبنی بر کشانیدن پای طالبان به میزمذاکره نتیجه داده است؛ طوریکه خبرها
حاکی از آنست که طالبان پاکستانی روابطشان را با طالبان افغان در حال قطع کردن هستند
و طالبان افغان را دست و پاچه ساخته که چگونه خود را به لحاظ جنگی تجهیز کنند. از اینرو
طالبان عشر و زکات و... را در مناطق تحت نفوذشان چندین برابر ساختهاند و بالاخره این
امر دیری نمیپاید و بزودی وادار به تسلیم خواهند شد؛ چون شاهرگ اساسی حیات طالبان
در پاکستان است؛ اگر این شاهرگ قطع شد، طالبان را خطر نابودی تهدید خواهد کرد.