نویسنده: مسلم سادات
محمد
اشرف غنی در سخنرانیهای متعددی، حکومت خود را پیرو اصلاحات امانی خوانده و بر ادامۀ
راه امان الله خان تأکید نمود. وی در ادامۀ سخنانش مبنی بر دلیل عدم موفقیت برنامههای
امان الله خطاب به جوانان نموده گفت: «امان الله برای رسیدن به اهدافش نسلی جوان
همانند شما، پایبند به دموکراسی و اصول دولتی دموکراتیک را نداشت که خوشبختانه من
دارم.» در ادامه دلایلی دیگری نیز دال بر سقوط امان الله و موفقیت خویش برای تطبیق
کامل دموکراسی و سیکولریزم در افغانستان یادآوری نمود.
از آنجاییکه
همه میدانیم، امان الله بعد از قتل پدرش بشکل مرموز به حمایت تعدادی از همفکرانش
در ارگ به قدرت رسید؛ دقیقاً او زمانی قدرت را بدست گرفت که در جهان و منطقه
تحولاتی عظمیی در جریان بود و بزرگترین ابرقدرت دنیا(خلافت عثمانی) طی یک توطئهای
داخلی سقوط نموده بود. اروپا بعد از جنگهای جهانی دوباره خود را بازسازی مینمود
و امریکا بسوی ابرقدرت شدن روان بود.
امان
الله بعد از یک سفر طولانی به اروپا و سفر به ترکیه و ایران خواست با تقلید
کورکورانه از غرب و شیوۀ سرکوبگرایانۀ اتاترکی، دموکراسی را در افغانستان تطبیق
نماید. بناءً وی دستور داد تا بعد از این دموکراسی به عنوان قانون و نظام زندگی
افغانها به جای ارزشهای اسلامی تطبیق شود که در قدم نخست از خود و خانوادهاش
خود شروع نمود. ملکه ثریا خانم امان الله حجابش را پاره نموده آن را عامل عقبمانی
زنان در کشور دانست، پوشیدن کلاه اروپایی را اجباری اعلان نمود و برای اولین بار
تعداد از دختران افغان را غرض ادامۀ تحصیل به ترکیه سیکولریست فرستاد. سرانجام بعد
از این همه فحشاء و فساد، ملت مسلمان و مجاهد افغانستان، که این اعمال را خلاف
اسلام میدانستند، علیه شاه قیام نمودند و امان الله مجبور به فرار گردید.
اما سوال اینجاست: با وجود اینکه شاه امان
الله درست خواستار تطبیق همین دموکراسی بود که امروز بالای ما تطبیق میشود؛ دموکراسی
که ۱۷ سال است غرب و مزدورانش با ریزاندن خون دههاهزار مردم این کشور برای ما تحمیل مینمایند؛ چرا پدران ما
آن روز در مقابل نظام حاکم ایستادند و امروز نسل کنونی با هزاران بهانه در پی مشروعیت
بخشیدن به قوانین ساخته شدهای بشری هستیم؟ آیا جوانان امروز از برخورد پدرانشان
در مقابل اشغالگران و نوکرانشان، که خواستار تطبیق قوانین بشری بجای قوانین الهی
بودند، پشیمان اند؟
نخیر، امریکا
با اشغال افٰغانستان و حاکم ساختن افراد بیخاصیت و تربیت شدۀ خویش، تلاش میکنند
تا این سرزمین را پامال کند؛ ولی مردمان این سرزمین همانگونهایکه گذشتهگانشان
مشت کوبندهای بر دهان آنها خواهند کوبید، این سرزمین یکبار دیگر قبرستان امپراطوری
امریکا خواهد بود. انشاءالله. بدون شک همه این نابسامانیها، ناامنیها و قتل و
کشتار در سرزمینهای اسلامی، تحت عنوان تطبیق دموکراسی در حال اجراء است؛ پس این
دموکراسی نام دیگری از دیکتاتوری میباشد.