اشتباه دیروز، تاوان امروز
06/10/2018 | دیگران

    جالبیت مقاله   |  

4.6

5/


ارزیاب کنندګان:14

نویسنده: رامش منیب
17سال قبل از امروز، به دنبال حملات نیروهای ائتلاف بین‌المللی به سرکردگی امریکا به افغانستان در سال 2001م و سقوط حکومت طالبان، صفحه‌ی دیگری در تاریخ این کشور ورق زده شد. متنفذین قومی و سیاسی و سران نیروهای نظامی برای بحث روی ساختار حکومتی، که قرار بود پس از طالبان به دست گیرند، در شهر بن آلمان گردهم آمدند.
بعد از رایزنی‌ها و چاره‌اندیشی‌ها فیصله بر آن شد تا حامد کرزی به همراه نظام پیشکش‌شده‌ی غرب به عنوان رئیس دولت موقت به کابل فرستاده شود. سرانجام طبق فیصله‌ی مذکور، کرزی باهمراهانش با ظاهری خجسته و مبارک رهسپار دیار مادری‌اش گشت. در سوی دیگر، ملت افغان از شدت اشتیاق به وجد آمده بود و شوق و ذوق عجیبی در میان‌شان فراگیرشده بود. چراکه گمان می‌کردند، وی باخود مردم‌سالاری را خواهد آورد و غافل از بازی روزگار و بی‌خبر از همه چیز با آغوش باز، شتاب‌زده و دوان‌دوان به استقبالش شتافتند و با شادی و مسرت تحفه‌ای را که دنیای غرب توسط پیک‌اش(کرزی) برای‌شان فرستاده بود، باجان و دل پذیرفتند. عاقبت با طناب پوسیده‌ی غرب خود را به چاه انداخته، کلنگ بدبختی‌شان را بر زمین زدند.
در اوایل، فضاء از آن کرزی و نظام تازه وارد بود و همه‌جا صحبت از شعارهایی بود که رئیس دولت به نیابت از نظام سرمی‌داد. شعارهایی چون حقوق بشر، آزدای، شایسته‌سالاری وغیره وغیره زبان‌زد عام و خاص گشته بود. لیکن گذر ایام رفته‌رفته نقاب ازچهره‌ی نظام برکشید و رخسار منفورش را بر همه‌گان نمایان ساخت. دیری نگذشت که گندکاری‌های حکومت نیز برجمیع ملت علنی شد، چنان‌که شعارها واژگون گشت و فریادها خاموش شد.
باگذشت  17سال از آن روز، افغانستان حال و احوالی دیگر به خودگرفته، گویا همه با آن بیگانه اند. از آن همه کاروان به ظاهر خوشبختی مکنت‌اش نصیب دولت شد و نکبت‌اش برای ملت باقی ماند. دیگر اوضاع بر وفق مراد پیش نمی‌رود، صحبتی از برادری در میان نیست. شب‌های ملت تیره و تار گشته، کسی آرامش و آسایش را نمی‌شناسد. خوردسال و بزرگ‌سال، پیر و جوان، زن و مرد، همه و همه شب را با شکم گرسنه سپری کرده و روز را درپی لقمه نانی این سو و آن‌سو روانند و به کس و ناکس دست نیاز دراز می‌کنند. سرخی خون ملت شده زینت بخش کوچه و پس‌کوچه‌های شهر و ارزش‌ها، بی‌ارزش و رذایل با ارزش گشته است.لیکن نکته‌ی سؤال‌برانگیز این است که این ملت بخت‌برگشته تاوان کدامین اشتباه را می‌پردازد؟
اگر مشکلات و ناگواری‌های مذکور را ریشه‌یابی نماییم، درک خواهیم کرد که مرارت‌ها و مشقت‌ها آن زمان پا به عرصه وجود گذاشت که ملت در برابر تعیین ‌تکلیف‌کردن‌های دیگران سر تعظیم فرو آورده و به خواسته‌های مشروع و نامشروع‌شان لبیک گفتند. در نتیجه؛ با ورود و تحمیل نظام ناکارآمد سرمایه‌داری در افغانستان گروه‌ها و حلقات معین دموکراسی خواه با پیشوند و پسوند اسلامی توانستند افکار پلید غرب را در ذهن فرزندان امت اسلامی تزریق نمایند. آخرالامر اوضاع وخیم‌تر از قبل گشت.
کلام آخر این‌که تمام مصائب فعلی، که گریبان‌گیر  ملت رنجور افغان شده، تاوان اشتباهی است که 17 سال قبل با پذیرفتن دموکراسی و ادعای دوستی غرب مرتکب شدیم و هنوز که هنوز است آن اشتباه را مکرراً تکرار می‌نماییم و متعاقباً از یک سوراخ گزیده می‌شویم، لهذا چاره‌ی این بی‌چاره‌گی در تمسک به اسلام و تبعیت از قوانین و فرامین‌اش می‌باشد.

    جالبیت مقاله  
|  

4.6

5/


ارزیاب کنندګان:14



   ارسال نظر