سقوط دولت خلافت و واقعیت‌های المناک این امت!
06/18/2018 | دیگران

    جالبیت مقاله   |  

4.4

5/


ارزیاب کنندګان:9

نویسنده: مبارز فرخاری
یقیناً اگر زندگی مسلمانان را پس از سقوط دولت خلافت مورد بحث و بررسی قرار بدهیم، به یک حقیقت مسلم انکار ناپذیر دست خواهیم یافت و آن این‌که مسلمانان را در حالی مشاهده می‌کنیم که در واقعیت‌های المناک و غم‌انگیزی بسر می‌برند. وجود چنین واقعیت‌های خطرناک و غم‌انگیز در زندگی مسلمانان و واقع شدن آن‌ها در این واقعیت‌ها بر هر مسلمانی‌که به عقیده‌ی اسلامی تمسک و پابندی داشته باشد، برایش قابل قبول و تحمل نبوده و چنین مسلمانی با چنین ویژه‌گی‌های عقیدوی جهت تغییر این واقعیت‌ها از زندگی مسلمانان حتماً به میدان مبارزه خواهد آمد. واقعیت‌های زننده در زندگی امت اسلامی در نبود دولت خلافت اسلامی آن قدر زیاد است که از توان شمردن و نوشتن بالاست؛ اما به واقعیت‌های محوری، که تا حدی می‌تواند یک تصویر واضح از زندگی مسلمانان پس از سقوط خلافت ارایه نماید، خواهم پرداخت.
اولین واقعیتی‌که امت اسلامی در آن بسر می‌برد، عدم تطبیق اسلام و عدم اجرای حدود الهی در سرزمین الهی است و این در حالی‌ست، امت اسلامی که با کمیت۱۷۰۰میلیونی بسر می‌برند؛ نه تنها توانایی تطبیق اسلام را در زنده‌گی ندارند، بلکه خودشان نیز در قالب گروه‌ها با اتخاذ طریقه‌های غلط مانع تطبیق اسلام در زنده‌گی می‌شوند و این بزرگترین خلای سیاسی است که زمینه را برای ورود افکار و مفاهیم غیراسلامی و تطبیق قوانین کفری در زندگی امت اسلامی مساعد نموده و در نتیجه تناقض شدیدی را بین عقیده و عمل شان در زندگی ایجاد نموده است.
دومین واقعیتی‌که مسلمانان در آن قرار دارند، جریان خون مسلمانان توسط کفار و قدرت‌های استکباری و استعماری است و امت اسلامی در ۲۸رجب ۱۹۲۴م با از دست دادن نظام سیاسی اسلام(خلافت)، که خلیفه در این نظام سپر محافظ است، مورد آماج حملات و تجاوزات دشمنان اسلام جهت انتقام‌جویی قرار گرفته و در هیچ گوشه‌ای از جهان مسلمانان در امن نبوده و هرلحظه با خطر مرگ تهدید می‌گردند. مثال‌های واضح آن را می‌توان از قتل و کشتار مسلمانان میانمار توسط بودایی‌ها و مسلمانان فلسطین توسط دولت غاصب یهود و یهودیان بیان کرد.
واقعیت دیگری‌که امت اسلامی در آن واقع شده اند، رقابت گسترده‌ای قدرت‌های استعماری جهان، بخصوص امریکا است که از طریق حاکمیت مبدأ سرمایه‌داری-که قدرت اول جهان گردیده- جهت بلعیدن و غارت اموال و منابع طبیعی و تحت کنترول در آوردن موقعیت‌های استراتیژیک و جیوپولیتیک سرزمین‌های اسلامی می‌باشد. همه روزه این قدرت‌ها به خاطر تحقق اهداف استعماری‌شان چه به شکل مستقیم و یا به نیابت از خود جنگ‌های بزرگ و خطرناکی را در سرزمین‌های اسلامی راه‌اندازی نموده که از این طریق هم خون مسلمانان را به مثابه‌ی آب می‌نوشند. مثال‌های واضح آن را می‌توان در تهاجم نظامی امریکا به افغانستان و بعداً عراق، یمن و سوریه-که هم اکنون همه قدرت‌های استعماری مانند امریکا، روسیه، انگلیس و فرانسه که در تجاوز به این بخش خاک امت اسلامی سهیم اند- باشندگان این سرزمین را به خاک و خون کشانیدند.
خطرناکتر از این‌ها یک واقعیت المناک و غم‌انگیز و یک تجربه‌ی تلخ و دردناک دیگر تبعیت از غرب در سیاست، اخلاق، رفتار و سبک زندگی آنان است که باید مورد توجه دایم امت اسلامی و بخصوص مورد توجه همه‌ای جریان‌های اسلامی بوده باشد؛ زیرا امت اسلامی در تحت رهبری حکام سرزمین‌های اسلامی-که با انحراف از سیاست‌های اسلامی و در نتیجه‌ی سوق و جهت دادن مسلمانان بسوی فرهنگ و سیاست‌های دولت‌های غربی به آفات مهلکی هم‌چون وابستگی و ذلت سیاسی، هلاکت و فقر اقتصادی، سقوط فضیلت و اخلاق و عقب مانده‌گی خجالت‌آور علمی، صنعتی، تکنالوژیکی وغیره دچار شده اند- و این درحالی‌ست که امت اسلامی از سابقه‌ی افتخارآمیزی در همه‌ای این عرصه‌ها، به شمول سیاست و حکمرانی برخورداربوده اند.
بناءً راه‌حل اساسی امت برای نجات از چنین واقعیت‌های زننده و دردناک، تأسیس دوباره‌ی خلافت برمنهج نبوت است که پاسدار واقعی امت بوده و زمینه‌ای رفاه و آسایش را آماده می‌سازد. پس مسلمانان بجای چنگ زدن و تقویت نظام‌های غیراسلامی و استعماری، که مسبب قتل و کشتار شان گردیده، به سوی تأسیس خلافت اسلامی بشتابند که بدون شک عزت امت در آن است.

    جالبیت مقاله  
|  

4.4

5/


ارزیاب کنندګان:9



   ارسال نظر