امریکا پاکستان را قربانی افغانستان نخواهد کرد
10/03/2017 | احمد صدیق احمدی

    جالبیت   |  

4.3

5/


ارزیاب کنندګان:2

برخی‎ها با برداشتِ رسانه‎ای از  استراتیژی دونالد ترامپ پیرامون آسیای جنوبی و افغانستان، به این نظر اند که ایالات متحدۀ امریکا به گونه‎ای بی‎پیشینه پاکستان را تحت فشار قرار داده است. برخی دیگر اما این استراتیژی را ناشی از سیاست‎های دولت افغانستان تعبیر می‎کنند. آیا واقعاً امریکا به دنبال تشدید فشار بر متحد دیرینه‎اش-پاکستان- می‎باشد؟ و آیا این تنها کشورِ مسلمان و مسلح به سلاح هسته‎ای را قربانی افغانستان خواهد نمود؟
پس از اعلام استراتیژی جدید ترامپ، برخی از رهبران کشورها از آن به گرمی استقبال کردند، در این میان چین بخشی از استراتیژی ترامپ را شدیداً تقبیح نمود که در آن پاکستان را "پناهگاه امنِ تروریستی" خوانده است. در افغانستان نیز سرور دانش معاون دوم رئیس جمهور و نیز حامد کرزی رئیس جمهور پیشین، استراتیژی جدید امریکا را مورد انتقاد قرار دادند که بجای صلح از خواست‎های اصلی مردم افغانستان می‎باشد، هم‎چنان بر جنگ تأکید شده است.
بارک اوباما در دو دورِ ریاست جمهوری‎اش تلاش نمود تا جنگ افغانستان را پایان بخشد، به همین منظور افزایش نیروهای امریکایی را به هدف پایان دادن جنگ در افغانستان به یکصدهزار تن افزایش داد، و سرانجام جنگ افغانستان را پایان نبخشید. در سال ۲۰۱۲، اما بزرگ‎ترین استراتیژی‎اش را که همانا ۶۰ درصد تمرکز نظامی بر "آسیا پسفیک" بود، اعلام داشت. گفته می‎شد که دیگر اروپا برای امریکا تهدیدی بزرگ پنداشته نمی‎شود، بلکه چین به عنوان دومین غولِ اقتصادی جهان بزرگ‎ترین تهدید اقتصادی و نظامی برای آینده امریکا خواهد بود. از همین‎رو ایالات متحدۀ امریکا ۶۰ درصد تمرکز نظامی‎اش را بر آسیا پسفیک معطوف داشت.
چنان‎چه اشتون کارتر وزیر دفاع وقت امریکا گفته بود: «چین توان نظامی‎اش را بالا برده و امریکا در مرحلۀ انتقالی قرار دارد. ما اینک پس از ۱۴ سالی که صرف مبارزه با تروریزم نمودیم، در آغاز مرحلۀ انتقال استراتیژیکی قرار داریم که به منظور پاسخ دادن به چلنج‎های سرنوشت‎سازِ امنیتی مطرح گردیده است.»
دونالد ترامپ اما در جریان مبارزات انتخاباتی‎اش از یک‎سو بر تشدید فشار بر چین تأکید می‎نمود و از سوی دیگر بر پایان جنگ در افغانستان؛ پس از پیروزی‎اش مدت زمانی زیادی را در بر گرفت تا این‎که دکترین سیاسی-نظامی کاخ سفید بر تداوم جنگ در افغانستان و نیز افزایش نیرو تصمیم گرفتند، با این تفاوت که این بار اما پاکستان تحت فشار قرار گیرد. شاید به دلیل این‎که سرگرمی چین با همسایه‎اش بیشتر گردد.
در همین اوضاع دیده می‎شود که تنش‎ها در شرق  دور و در همسایگی چین افزایش می‎یابد. کوریای شمالی بزرگ‎ترین شریک تجاری چین تا جایی پیش می‎رود که پنداشته می‎شد گسترده‎ترین جنگ هسته‎ای در حال اتفاق افتادن است، مگر این گونه نشد و احتمالاً در شرایط کنونی هرگز چنین نشود.
در واقع ایالات متحدۀ امریکا چین را از دو طرف سرگرم نگهداشته است تا  از خیالِ توسعه طلبی جهانی باز ماند، تا جایی‎که حتا با فشار بین المللی در شورای امنیت که چین و روسیه از مخالفان تحریم بر کوریایی شمالی بودند، هر دو کشور بر تحریمات امریکا و سازمان ملل تن در دادند. چنان‎چه دولت چین آمادگی‎اش را بر کاهش و یا هم قطع تجارت نفت و منسوجات بر کوریای شمالی اعلام نمود. با این همه فشارها بر چین، امریکا در حال گسترش نقش هندوستان در افغانستان می‎باشد، همسایه و دشمن دیرینه‎ای چین و پاکستان؛ و برعکس بر کاهش نقش پاکستان و نیز فشارهای دپیلوماتیک بر آن تأکید نموده است.
با این همه، دیده می‎شود که فشارها بر پاکستان تنها به هدف موجودیت "پناهگاه‎های امن تروریستی" راه اندازی نشده، بلکه به هدف فراتر از آن برای سرگرم ساختن چین راه اندازی شده است؛ اگر چنین نمی‎بود امریکا و بزرگ‎ترین استخباراتش "سی آی ای"، قبل از این می‎دانست که واقعاً مراکز و پناهگاه‎های امن تروریستی در کجا موقعیت دارد تا قبل از شرایط کنونی علیه آن اقدام می‎نمود.
بناً این سخن نادرست از آب بر خواهد آمد که گفته شود استراتیژی فشار بر پاکستان از دیپلوماسی و سیاست خارجی دولت افغانستان است که بر آن کشور وارد می‎شود، بلکه این حلقه‎ای بزرگِ محاصرۀ چین گوشه‌ای از استراتیژی ۶۰ درصد تمرکز امریکا بر "آسیا پسفیک" می‎باشد که به هدف مهار آن کشور راه اندازی شده است. در این حلقه روسیه هم نیز شامل است، و فشارهای زیادی هم صورت گرفت تا روسیه با این سیاست امریکا همگام شود، به نظر می‎رسد که امریکا در این رستا تاکنون موفق نبوده است.
با توجه به این، ایالات متحدۀ امریکا هیچ‎گاه یگانه کشورِ مسلمان و مجهز با سلاح هسته‎ای را که خودش در یک زمانی آن را تجهیز نموده بود در بدل افغانستان رها نخواهد کرد. به قول حامد کرزی که جوبایدن معاون بارک اوباما برایش گفته بود: «پاکستان برای امریکا ۵۰ برابر مهم‎تر از افغانستان است.» در واقع چنین می‎باشد، اما در شرایط کنونی و استراتیژی جدید امریکا، پاکستان باید چنین زیر فشار قرار گیرد.
با این همه قابل تعجب نیست که در استراتیژی جدید ترامپ هیچ مسئله‎ای صلح و پایان جنگِ افغانستان مطرح نشده است تا جایی‎که حتا محدویت زمانی برای خروج نیروهای امریکایی هم مطرح نمی‎باشد. بناً هدف اصلی استراتیژی ترامپ چیزیست که خارج از دوربین رسانه‎ها تصمیم گرفته شده و دنبال می‎گردد، برعکسِ آن‎چه که دولت و مقامات بلند پایه‎ی افغان از آن به گرمی استقبال کردند! 


    جالبیت  
|  

4.3

5/


ارزیاب کنندګان:2



   ارسال نظر