چگونه تقسیم شدیم؛ مرزبندی جغرافیای سیاسی سرزمین های اسلامی، قبل و بعد از سقوط خلافت
(قسمت سوم)
مرزبندی جغرافیایی سرزمین های اسلامی، قبل از سقوط خلافت
قاره افریقا
شمال افریقا
اولین زمان ورود اسلام به قاره افریقا توسط
پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم می باشد، که گروه از مسلمانان را بنابر ظلم
مشرکین به هدف هجرت بسوی حبشه(اتیوپی کنونی) گسیل نمودند که این واقعه در سال
چهارم بعثت(615) صورت گرفت. به گفته ابن خلدون مورخ نامدار مسلمان، دين اسلام
مهمترين قدرتِ بود که توانست نقش جهان بينی اسلامی را در افريقا ايفا نمايد. او در
باره تاریخ فتح قاره افریقا چنین می نویسد:" گویند که
اِفریقِس بن قَیس بن صَفی از ملوک تَبابِعه چون به جنگ مغرب و افریقیه آمد و پادشاه
جرجیس را کشت و شهرها بنا کرد، آن سرزمین را به نام او، افریقیه نامی دند؛ چون
این نژاد از عجمان را دید و سخن گفتن شان را شنید و به اختلاف و تنوع لهجه ها آگاه
شد در شگفت آمد و گفت: بربره ای شما بسیار است. از این رو آنان را بربر نامی دند،
و بربره در زبان عربی آمیختن اصوات نامفهوم است، بگونه ای که هنگام شیر نعره زند به
آن گویند: بربرالاسد(نعره نامفهوم شیر)."1
بعد از حبشه سرزمین کهنِ مصر به عنوان دروازه
ورودی اسلام در شمال افریقا در سال 641 بدون کدام نبردِ فتح گردید. شش سال بعد در سال"647م تمام ساحل
بربر نشین افریقا تا دروازه های شهر قرطاجنه[تونس] به چنگ لشکریان اسلام افتاد،
ولی مطیع ساختن بربرهای افریقا به مراتب سخت تر از آتش پرستان سرزمین فارس بود،
زیرا بربرها مقاوت سختی را در برابر مسلمانان از خود نشان دادند. بعد از فتح
افریقا مسلمانان شهر قیروان را در سال 670م به هدف ایجاد مرکز فتوحات اسلامی در
این منطقه بنا کردند. مسلمانان بعد از فتح شهر قیروان دامنه پیشرفت خود را تا ساحل
محیط اطلس[المغرب] گسترش دادند.
به هر حال تا آغاز قرن هشتم مناطق شمالی قاره افريقا توسط جهاد و
فتوحات به اسلام گروید، اما از قرن هشتم به بعد دین اسلام از شمال تا مناطق جنوب
شرقی و شاخ افریقا الی قرن دوازدهم، اکثراً از سوی تجاران مسلمان بدون نبردی به
دین اسلام مشرف شدند."2 ولی با ورود
نخستین لشکر استعمار اروپا گسترش اسلام کم رنگ شد، زیرا "پرتغالى ها در پایان قرن پانزدهم به هدف استعمار وارد
افریقا شدند. آن ها در خلال قرن های شانزده و هفده با مسلمانان عرب درگیر شدند
تا این که در قرن نوزده شروع به پیشروى در داخل افریقا نمودند. آن ها یکی پی هم
سرزمین های اسلامی را از پیکره خلافت جدا ساختند. چنان چه برای بار اول در مصر محمد
علی پادشاه در سال 1883 به اثر دست اندازی انگلیس به کلی از حوزه اقتدار عثمانی
بیرون کشید.
"این درحالی
بود که فرمانروایان مصر[و سودان] ارتباط خود با دولت عثمانی را حفظ کرده بودند،
اما با شروع جنگ جهانی او در 1914 مصر به طور غیر رسمی به دولت عثمانی مربوط بود و
عناوین و القاب حکومت از دربار عثمانی ابلاغ می شد. [چنان چه] در این سال بود که
عباس حلمی علاقه داشت از دولت عثمانی پیروی کند، به دستور انگلیس از حکومت عزل شد."3 بعد از این مصر عملاً در تسلط انگلیس ها قرار داشت. قابل ذکر است که سرزمین
گسترده سودان در این زمان جزء از قلمرو مصر به حساب میآید.
مرزبندی جغرافیای سرزمین های اسلامی، بعد از سقوط خلافت
قاره آسیا
کشورهای عربی خاورمیانه
اردن،
سوریه(شام)، عراق، فلسطین و لبنان تا سال 1916م، یعنی قبل از بغاوت شریق حسین والی
حجاز جزء از اجزای خلافت عثمانی به شمار می رفت، اما زمانی که انگلیس ها مک
ماهان نماینده خود را در سال 1915 نزد شریف حسین حاکم حجاز فرستاد و او به شریف
چنین پیشنهاد نمود: "اکنون یک بار دیگر اعلان می کنم که حکومت انگلیس از بازگشت
خلافت به یک عرب سنتی از خانوادهای پیامبر مقدس استقبال میکند." با توجه به
این وعده ی دروغین انگلیس، نیروهای اعراب به رهبری شریف حسین قیام علیه دولت
خلافت را در شبه جزیره عرب آغاز کردند.
شریف حسین به
کمک انگلیس همرا با پسرانش(علی، عبدالله و فیصل) در سال 1916 سرزمین مکه و مدینه
را اشغال نموده و از تسلط نیروهای عثمانی خارج ساختند. بعد از آن خود را به عنوان
خلیفه مسلمین قملداد نمود، اما دولت انگلستان و فرانسه بی درنگ از این اقدام او
حمایت کردند، زیرا تاهنوز تمام مناطق از تسلط نیروهای عثمانی خارج نشده بود. با
تصرف آخرین سنگر نیروهای دولت عثمانی، انگلیس بر خلاف وعده تشکیل خلافت عربی به
شریف حسین، یکجا با فرانسه و روسیه به طور محرمانه بدون اطلاع شریف حسین پیمانِ را
تحت عنوان سایکس-پیکو در سال 1916 امضا نمودند. ضمن این پیمان تمام متصرفات منطقه
باید تحت تسلط انگلیس و فرانسه تقسیم گردد و کانال سوئز که در قلمرو مصر قرار داشت
و از آن بحیث محل عبور و مرور کالاهای استعمارگران استفاده می شد باید آزاد و جزء
از قلمرو بین المللی گذاشته شود.
بدین ترتیب
گلیم خلافت یکسره از سرزمین اعراب برداشته شد. آن ها نه تنها این که برای شریف
حسین خلافت عربی را تأسیس نکردند، بل طبق اعلامه ای بالفور، فلسطین را برای یهود
تسلیم نمودند. چنان چه بالفور وزیر خارجه انگلیس این پیروزی را چنین بیان نمود: "در
فلسطین ما حتی پیشنهاد بحث درباره چگونگی خواست مردم فلسطین را نمی کنیم، زیرا
چهار قدرت بزرگ جهان(انگلیس، فرانسه، روسیه و امریکا) پشتیبان یهودیان در فلسطین
می باشند. بناً تمام این کشورها(اردن، سوریه، عراق، فلسطین و لبنان) در همین
سال(1916) و توسط همین قدرت ها تقسیم و جغرافیای سیاسی کنونی آن ها شکل گرفت.
کشورهای جنوب
حوزه خلیج و دریای عدن:
امارات متحده
عربی، عمان، بحرین، کویت و قطر از مدت ها قبل زمانی که خلافت عثمانی به شبه
جزیره عرب تسلط داشت جزء از قلمرو دولت خلافت به حساب می آمد، اما این مناطق گاه
گاهی بنابر قرارگرفتن در نزدیکی دریای خلیج و بحر هند، مورد تخت و تازِ استعمارگران
اروپایی قرار می گرفت، زیرا در شبه قاره هند از مدت ها قبل کمپنی هند شرقی ابتدا
توسط پرتغالی ها و بعد هلندی ها و سرانجام انگلیس ها به منظور استعمار، تأسیس
شده بود. به همین علت در سال 1820 ابتدا مناطق کنونی امارات متحده عربی را انگلیس اشغال
نمود. دو سال بعد انگلیس ها از طریق بحر هند سرزمین عمان را که متصل به آن واقع
شده است تصرف کردند، و نیم قرن بعد در سال 1880 جزیره بحرین را بدست آوردند.
کویت منطقه
کوچکی است که در گذشته از مناطق امن خلفای عثمان در نزدیکی خلیج فارس به حساب می آمد.
عثمانی ها حاکمان این منطقه را که از نجد آمده بودند سخت حمایت می نمود، زیرا آل
صباح در گذشته در نجد می زیستند، اما به سبب مزاحمت خاندان آل سعود(وهابی ها)
محیط مناسبی نداشتند به همین دلیل از نجد به منطقه کنونی کویت کوچ نمودند، و در
قلعه ای ساکن شدند. بنابرین دولت عثمانی بارها جهت احساس تهدید از سوی خاندان آل
سعود به حمایت آل صباح می پرداخت. چنان چه محمد علی پاشا والی مصر دستور داد تا
با حملات متقابل آنان را سرجای خود بشنانند. بعد از آن مدحت پاشا(1871) والی
بغداد[عراق] را جهت حمایت از آل صباح به آنجا گسیل داشت.
سرانجام بعد
از ضعف دولت عثمانی آل صباح به مانند شریف حسین بزرگ ترین خیانت را در حق خلافت
عثمانی رواداشت، به گونه ای که در سال 1899 بندر بصره را از تصرف عثمانی خارج و
به تصرف انگلیس در آورد. بنابر این همکاری انگلیس ها حاکمان کویت را تنها در امور
داخلی خود مختاری سپرد و نیز مرز کویت با عراق را در سال 1923 تثبیت و تعیین نمود.
با وجود آن انگلیس ها"4 و به دنبال آن امریکائیان تاکنون در کویت
تسلط دارند تا این که سرانجام در سال 1916 بحرین مطابق پیمان سایکس-پیکور مورد
اشغال انگلستان قرارگرفت.
اما در این
میان "قطر تا سال 1913 در تسلط عثمانی ها قرارداشت و جزء از قلمرو دولت
اسلامی به حساب می رفت تا این که بعد از جنگ جهانی دوم دولت خلافت به شکست مواجه
شد و قطر مورد اشغال انگلیس ها قرارگرفت. اهمیت قطر زمانی برای انگلستان بیشتر شد
که در سال 1935 شرکت های نفتی انگلیس-که مرکز آن ها در عراق قرارداشت- به کشف
نفت در این ناحیه نایل آمدند."5 تمام این مناطق به جز کویت در سال
1971 از انگلیس ظاهراً استقلال بدست آوردند، اما کویت بنابر کمک های فروانی که
برای انگلیس در مقابل خلافت انجام داده بود قبل از سایر کشورهای حوزه جنوب
خلیج(یعنی در سال 1961) از انگلیس ظاهراً استقلال بدست آورد.
عربستان
سعودی:
سرزمین جزیره عرب
که بعدها به عربستان سعود تغییر نام کرد تا آغاز جنگ جهانی اول و قیام شریف حسین،
بخشی از قلمرو دولت عثمانی بود. مگر گاه گاهی نیروهای باغی آل سعود به رهبری محمد
بن سعود در این مناطق حاکمان عثمانی را مورد تهدید قرار می داد."آن ها در
سال 1788 به رهبری محمد بن سعود در مناطق نجد و در مخالفت به تسلط عثمان ها قدعلم
کرده بودند"6 و بعد از آن پسرش عبدالعزیز در سال 1910 حکومت ریاض
را بدست گرفت. او این اقدامات خود را به منظور تسلط بر سرتاسر جزیره عرب آغاز کرد.
عبدالعزیز ابتدا از طریق تماس دیپلوماتیک با نمایندهگان انگلیس کار خود را پی نمود.
او در سال 1910 با سروان هنری شکسپیر-افسر انگلیس مامور خدمت در انگلستان که در آن
هنگام مقیم کویت بود- ملاقات کرد. در این ملاقات نماینده انگلیس به عبدالعزیز وعده
حکومت بر سرتاسر جزیره عرب را سپرد، اما به وی توصیه نمود که جنگ با شریف
حسین امیر حجاز را موقتاً ترک کند.
دیپلوماسی
انگلیس این هدف را تعقیب می کرد که ابتدا شریف حسین امیر مکه را با وعده های
دروغین فریب دهد تا او بر ضد دولت عثمانی وادار به قیام شود. به این ترتیب ابتدا شریف
حسین علیه دولت عثمانی قیام نمود و بعد از پیروزی در مقابل نیروهای عثمانی، انگلیس
ها توسط نیروهای آل سعود شریف حسین را از سرتاسر سرزمین های عربی به جز اردن که
بعدها پسرش را در آن به عنوان حاکمی دست نشانده تعیین نمود، بیرون راند. به این
ترتیب خاندان آل سعود در قلمرو حجاز و نجد منطقه ای را به نام عربستان سعودی و
حکومتی را تحت عنوان دولت شاهی آل سعود که امروزه به همین نام معروف است، شکل
دادند.
یمن(صنعا): سرزمین صنعا
از دیرزمانی به این نام مشهور بود. چنانچه این منطقه در زمان پیامبر اسلام صلی
الله علیه وسلم و خلفای راشدین به همین نام یاد می گردید تا این که بعدها این
منطقه بنام یمن تغییر نام نمود. سرزمین "یمن تا سال 1904 جزء از قلمرو خلافت
عثمانی بود، ولی در سال 1904 امام یحیی بن محمد که به عنوان والی دولت عثمانی در
این منطقه حاکمیت داشت در برابر عثمانی ها به علت ضعف و کمبود نیروهای نظامی عثمانی،
بغاوت نمود. مؤرخین عمده ترین دلیل بغاوت امام یحیی در برابر عثمانی ها را حضور
نیروهای استعمارگر انگلیس و تحریک امام یحیی حاکم یمن می دانند، زیرا کمپنی هند
شرقی از قبل(1839م) در جنوب یمن که بعدها به دو بخش یمن شمالی و جنوبی منقسیم گردید،
این منطقه را به بهانه وجود دزدان دریایی، اشغال نموده بودند. درحالی که این مناطق
قبل از حضور نیروهای انگلیسی جزء از مناطق جزیره عرب به حساب می آمد که در تسلط
عثمانی ها قرارداشت. با ورود انگلیس ها در سال 1849 ابتدا بر مناطق جنوبی و بعد
آهسته آهسته مناطق شمالی یمن را به تصرف خود در آوردند و با تحریک حاکمان جنوب(خلیج
عدن)، سرانجام حاکمان شمالی(امام یحیی بن محمد) را در مقابل خلافت عثمانی شورانیدند."7
ادامه دارد...
منابع:
1.تاریخ ابن خلدون؛ جلد پنجم، چاپ 1383 ص 101- 102
2.اسلام در حوزه کشورهای جنوب افريقا نويسنده: محمد حسن ايپکچی، سرپرست رايزنی فرهنگی ايران در کنیا
3.حکومتگران کشورهای اسلامی در قرن بیستم؛ تالیف: سیروس غفاریان، 1380 ص 221
4.همان منبع ص 189- 190
5.همان منبع ص 185
6.خلافت چگونه نابود کرده شد؛ شیخ عبدالقدیم زلوم
حکومتگران کشورهای اسلامی در قرن بیستم؛ تالیف: سیروس
غفاریان. 1380 ص 253-259