نویسنده: عبدالله مبارز
از این که ترامپ رئیس جمهور امریکا یک تاجر نظام کپیتالیستی
می باشد و از یک
نوع دید تجاری متأثر است، افزایش نیروهایش را از لحاظ مالی زیانبار می داند. در
پروژۀ نظامی خویش در افغانستان اشغال شده نیز به همین مفکوره است. ترامپ در جنگ
علیه اسلام و امت اسلامیهم می خواهد مسلمان کشی، فقر، فحشاء، کفر، ظلم و ناامنی ها
در افغانستان ادامه داشته باشد و هم می خواهد هزینه کمتر را متحمل گردد. به همین
دلیل وی در مورد استراتیژی اش در افغانستان تصمیم نهائی گرفته نمی تواند. هرچند
امریکا از تجارت مواد مخدر هلمند به بازارهای جهان و چپاول منابع لیتیوم وغیره
منابع طبیعی افغانستان عایدات چندین برابر مصرف خویش را بدست می آورد، اما اگر
تعداد نیروهایش را در افغانستان بفزاید از دو دید خودش را در ضرر می بیند.
اول این که از دید مالی هر سرباز مبلغ یک میلیون دالر در
سال هزینه برمی دارد.
به نقل از ویبسایت خبری "پالیتکس"، مصرف هر سرباز امریکائی در یک سال یک
میلیون دالر تمام می شود. دوم این که این نیروها در رشد دادن پروژه ی داعش چندان
موفق نبوده است. امریکا پایگاه نظامی اش را بخاطر بدست آوردن اهداف منطقوی خویش که
مهار نمودن چین و روسیه می باشد، استفاده می نماید. گروه طالبان که در چهارچوب ملی
علیه دولت دست نشانده در پیکار قرار دارد، امریکا را در بعضی اهداف داخلی اش تا
زمان ریشه گرفتن داعش کمک می نماید، اما در اهداف منطقوی اش کمک کرده نمی تواند.
به همین خاطر خواست تا پروژۀ داعش را در افغانستان به تبلیغ
بگیرد. دولت مزدور افغانستان نیز در تبلیغ و ترویج این گروه با امریکا دست همکاری
داد. اما با این همه تبلیغات و تلاش ها برای این پروژه، چنان چه که امریکا توقع
داشت، به ثمر نرسید. اکنون امریکا دچار آشفته گی است که چگونه این پروژه را به
موفقیت برساند تا آتش جنگ را به آسیای میانه کشیده و پای روسیه را در جنگ
افغانستان دخیل سازد تا روسیه از دید نظامی، اقتصادی و سیاسی ضربه ببیند.
پس امریکا گاهی جنرالان خویش را ملامت می نمایند و گاهی هم
خواهان تغییرات کلی در افزایش نیروهای خویش به این سرزمین اشغال شده می باشد. در نشستی که در ۱۹ ماه جولای سال جاری در
کاخ سفید برگزار شد، اختلاف ها بر سر افغانستان به اندازه ای بالا گرفت که ترامپ
از وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش امریکا خواست تا برکناری جنرال نیکلسون؛ فرمانده
جنگ افغانستان را به عنوان یک گزینه در نظر بگیرند.
یکی
از گزینه های دیگر که در نظر گرفته اند واگذاری این پروژۀ نظامی به کمپنی خصوصی
امنیتی "بلک واتر" در افغانستان می باشد. چون بلک واتر در قتل و کشتار
غیر نظامیان، ترور و وحشت تجربه کافی دارد، ممکن بتواند پروژۀ نظامی امریکا را در
افغانستان که ناامنی و ناآرامی ها می باشد، به موفقیت برساند. کمپنی های امنیتی
خصوصی بخاطر پولی که دریافت می نمایند، باید ناامنی، قتل، ترور و کشتار مردم
مسلمان افغانستان را عمداً براه اندازد، تا اعتماد دولت امریکا را بدست آورد. اما
عده ی دیگر امریکائیان در پنتاگون خواهان افزایش نیروهای امریکائی در افغانستان به
اسالیب ۱۵ سال گذشته می باشند؛ چون می دانند که با فرستادن بلک واتر چهرۀ اصلی
جنایتکارانه امریکا به همه آشکار خواهد گردید. ازین رو اگر این پروژه را به کمپنی
خصوصی واگذار ننماید، ممکن خودش را قهرمان جنگ علیه تروریزم قلمداد نماید. گفته می
شود در حالی که جنرال های نظامی پنتاگون، خواستار افزایش قابل توجه نیروهای نظامی
امریکا در افغانستان هستند، داماد و مشاور ترامپ، با این نظر مخالفت می کنند.چون داماد ترامپ ارتباطی که با مافیاهای کمپنی های امنیتی دارد،
می خواهد مانند ترامپ از خون مردم مسلمان
افغانستان ملیاردر گردد.
امریکائی ها گفته اند که طولانی ترین جنگ کشورشان را در
افغانستان باخته اند. جان مک کین، ترامپ و اوباما را مسوول اصلی ناکامی جنگ در افغانستان می داند. هرازگاهی
که امریکائیان مفکورهای شکست و یا خروج اش را از افغانستان به مبالغه می گیرد، جز
ترساندن مزدوران و اغوای افکار عامه چیزی دیگری نیست؛ چون واقعییت این است که
امریکا به تازه گی روی اهداف منطقوی خویش کار و فعالیت شدید را آغاز نموده و بر
اوضاع سیاسی و حکام دست نشانده کاملاً مسلط است.
نیروهای
تازه نفس خویش را در ولایت های فراه و میدان وردگ جابجا نموده اند. "لیندزی
گراهام"، سناتور امریکایی در این باره گفت: «اگر به توانایی های جنگ در
افغانستان افزوده نشود، اوضاع بدتر خواهد شد نه بهتر. آن چه را در عراق دیدید، ده برابر آن در افغانستان رخ
خواهد داد. افغانستان اکنون جایی است که تروریزم جهانی در آن در حال گسترش است.
داعش که ما در تلاش نابودی آن هستیم، اکنون در این کشور جای پا دارد.»
از سوی دیگر توافق نامه کابل-واشنگتن را امریکا بخاطر ترس از حکام
بزدل افغانستان به امضاء نرسانده، بلکه هدف ایشان قانع ساختن و بهانه برای رقبای
منطقوی خویش و اغوای افکار عامه بوده است. حکام کاذب هر یک اشرف غنی و عبدالله
عبدالله و دیگر هم قطاران شان از پلان های امریکائی واضحاً آگاهی داشته و در تطبیق
آن با یکدیگر سبقت می نمایند. عیش و عشرت، چور و چپاول که نصیب شان شده، امریکا،
انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه، چین و دیگر ظالمین باطل را به اربابی گرفته اند.
اما جالب این است که بعد از استفاده افزاری از این مزدوران، آن ها را ترور فزیکی و
شخصیتی نموده و سپس آن ها را منزوی می سازد.
اشغال
امریکائی و پالیسی های پلید آن روزانه جان ده ها تا صدها مسلمان بی گناه و بی دفاع
را گرفته، فقر، فحشاء و قهقراهای اجتماعی سراسر زنده گی مردم مسلمان و مجاهد
افغانستان را فراگرفته است. طبق گزارشات که توسط ملل متحد در سال ۲۰۱۶م به نشر
رسید، به تعداد ۱۲ هزار تن جان باخته اند که ۹۲۳تن کودک در میان کشته شده گان و ۲۵۸۹
تن شان زخمی گردیده بود. طبق آمار نشریه "پالیتکس" در سال ۲۰۱۶م به
تعداد ۶۰۰ هزار افغان در داخل افغانستان بخاطر جنگ، که دلیل آن خارجیان می باشد،
آواره شده اند.
دلیل این همه جنایات، حاکمیت نظام کفری دموکراسی است.