نویسنده: عابد جسور
درین روزها در ادارات دولتی و خصوصی، مکاتب، دانشگاهها،
ریاستهای معارف، نیت کلپها، فوتوکاپیها و همه شهر و بازار ولایات مختلف کشور پر
از ازدهام و تجمع مردم و خصوصاً نسل جوان، هم از طبقه ذکور و اناث، بوده و این
حالت بیسابقه است. همه برای بدست آوردن بورسیههای تحصیلی کشورهای خارجی، دیپلوم
فراغت، شهادت نامۀ مکتب، ضمانت خطها، توصیف نامههای غیرواقعی و اسنادهای دیگری
شان را جهت ثبت نام آن(بورسیههای تحصیلی) در دست داشته، و بیصبرانه و عاشقانه
سرگردانند و در درب مراکز ثبت نام صف کشیدند.
واقعیت بورسیهها به گونهای است که درین بورسیهها جوانان
آنلاین ثبت نام مینمایند. تمام مشخصات ثبت نام کنندهها که از توصیف مکاتب شان
شروع تا فیصدی نمرات و حتی نامهای خواهر و مادر شان-که در جامعه بیسابقه است و
مردم برای بیان آن کراهیت دارند- سوال میشوند و از جزئیات تا کلیات زندگی را میپرسند
تا اینکه از میان با استعدادترینها، با ظرفیتترینها و تاپترینها و یا هر
معیار دیگری که نزد خود دارند، یک تعداد را جذب مینمایند.
بعد از کامیابی این جوانان با استعداد که نسل امت اسلامی
هستند آنان را به کشورهای مربوطه فراخوانده، مدت یک سال لسان را آموزش میدهند.
بعد از آن برای فراگیری دورۀ لیسانس یا ماستری در پوهنتونها معرفی مینمایند و در
جریان تحصیل، استعدادها و کسانیکه برای شان کار آمد است، شامل پروژههای خاصی میسازند
که متأسفانه اسفبار است. و در این مدت تمام امکانات معیشت هر محصل را مساعد ساخته و
بدون تبعیض جنسیتی موضوع خوابگاه و مسائل دیگر را تنظیم مینمایند.
از سوی دیگر خانوادههایی که داشتن تلویزیون برای شان عیب
بود و تحریم میکردند، حالا خود شان در پروسۀ ثبت نام دختران و پسران جوان شان سهم
گرفته، همکاری مینمایند. حتی استدلال جالب شان این است که در ولایات و شهرهای
افغانستان بالای جامعه اعتماد کرده نمیشود، بهتر است خارج بفرستیم، به همین خاطر
تا میدان هوایی همراهی مینمایند. اما بعدش را به حال خود گذاشته و بالای سیکولران،
کفار و ممالک دیگر اعتماد مینمایند بدون آنکه از عاقبت ترسی داشته باشند؛ اما
بخاطر بورسیه و اسناد تحصیلی، که غرب به آن ارزش کاذب قائل شده و فضاء ساخته است،
هر خطری را قبول میکنند.
اگر کمی دقت شود؛ مثل آفتاب درخشان است که چرا کفار و
مزدوران شان برای کشانیدن نسل جوان و با استعداد امت، بینهایت تلاش میکنند و اینها
را با خود میبرند. در حالیکه در نظام سرمایهداری پول و مادیات ایمان و عقیدۀ
مردم است و دنیا بهشت شان، اما اینکه چرا آن را برای دشمنان واقعی شان(که نسل
جوان امت اسلامی است) به مصرف میرسانند؛ سوال اساسی و نکتۀ قابل تمرکز این است که
بدون شک تلاشهای شان بیهوده نخواهند بود و در برابر هر دالری که مصرف میکنند به
ارزش میلیونها دالر منفعت معنوی شان که مبارزه علیه اسلام است، دست خواهند یافت و
بوسیله الگو معرفی کردن غرب و شخصیتهای غربی، ما را اغواء کرده، مغزهای متفکر و
با ظرفیت امت را شستشو کرده و دوباره برای مبارزۀ فکری برعلیه افکار و مفاهیم
اسلامی و پخش و نشر افکار کفری خودشان استفاده خواهند کرد؛ این یک ادعا نه، بلکه
یک حقیقت است و داریم امثال ازین جوانان را که خود را از جمله مبارزین مسلمانان حساب
میکردند اما امروزه قبل از اینکه برگشت کنند و به کار عملی خود که مبارزه علیه
اسلام و مفاهیم اسلام است، مقدمههای آن را پیشاپیش خود از طریق شبکههای اجتماعی
برای هموطنان شان میفرستند که گویا ما عقب مانده بودیم؛ اسلام کهنه شده و دیگر
نیاز بشر را بر آورده نمیسازد و دهها مثال دیگر که همۀ مان شاهد آن هستیم.
﴿الَّذِي خَلَقَ
الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ
الْعَزِيزُ الْغَفُورُ﴾
[ملك: ۲]
ترجمه: همان كسيكه
مرگ و زندگي را پديد آورده است تا شما را بيازمايد(ابتلاء نماید) که كدامتان
كارتان بهتر و نيكوتر خواهد بود. او چيره و توانا، و آمرزگار و بخشاينده است.