نویسنده: رامش منیب
از مادامیکه اسلام از صحنهی سیاست کنار زده شد و نظامهای بشری به عنوان بدیلی برای اسلام برگزیده شد، مشاکل
زیادی گریبانگیر امت مسلمه گشت و همین مشاکل سبب شد تا کفار بر مسلمانان هجوم
آورده و بر آنها پیروز شوند و داشته و نداشتهیشان را به تاراج ببرند. از طرفی
انحطاطیکه هر روز امت را به سوی نابودی میکشاند، عامل دیگر پیروزی کفار به شمار
میرفت. همین انحطاط بزرگترین دلیل نابودی دولت خلافت و از بینرفتن جایگاه اسلام
در عرصهی سیاست بود. یک ملت یا امت زمانی به
انحطاط میرود که خلاف باورهایش عمل نماید، حال این باور میتواند به
فرهنگ و یا ارزشها باشد. نقطهی آغاز
انحطاط مسلمانان نیز زمانی بود که ناآگاهانه مجذوب فرهنگهای بیگانه شدند و برخلاف
آنچه که باور داشتند عمل نمودند.
متأسفانه امروز کمازکم 1 قرن است که امت در نبود سلطه و
کیانش زندگیاش را توأم با انحطاط به پیش میبرد و با گذشت هر روز این انحطاط در
قشر قشر جامعه رخنهکرده و در رگرگ
فرزندان امت توسط غرب و همدستانش تزریق میشود. در انحطاط امت عوامل زیادی
دخیل میباشد که از مهمترین آن میتوان زدن دست رد به سینهی اسلام و لبیکگفتن
به آنچه که غرب برایشان به تحفه گرفته بود نام برد. همانگونه که در نخست یاد شد،
گذشت زمان نهتنها سبب بیرونرفتن مسلمانان از انحطاط نگشته، بل باعث افزایش آن
نیز شده است و عامل این افزایش موجودیت مبلغین آن میباشد که با مدیریت دستان پشت
پرده و با پلانی از قبل تعیینشده دعوت به انحطاط مینمایند.
یکی از جمله مبلغین انحطاط رسانهها میباشد، رسانهها نقش
بارزی در شکلگیری یک جامعه و پیشرفت و ترقی آن دارند و همین نقش کلیدی سبب گشته
تا از سوی یکتعداد ممالک و افراد جهت پیشبرد اهداف مورد توجه قرار بگیرند. با
استعمار ممالک اسلامی توسط کفار، رسانههای این ممالک نیز تحت مستعمره کفار در
آمدند و همین امر سبب شد تا کفار از آنها به عنوان آلهای جهت نشر افکارشان
استفاده نمایند، طوریکه در تمام ممالک اسلامی بالاخص افغانستان شاهد این امر
هستیم.
فضای منفعت و رقابت حاکم در جامعه سبب گشته تا رسانهها جهت جلب هرچه بیشتر بیننده به نشر برنامهها،
فیلمها وسریالهایی بپردازند که عاری از هرگونه ارزشهای اسلامی میباشد، بالأخص
که اکثر این فیلم وسریالها را فیلمهای هندی، ترکی و امریکایی تشکیل میدهد. محتوای
اکثر فیلمها و سریالهای به نشر رسیده از سوی رسانهها متشکل از ارزشها و افکاری
چون: نشنلیزم، عشق و عاشقی، فساد، فحشاء و بییندوباری و... میباشد، که رسانهها
همراه با نشر این برنامهها به نشر افکارشان نیز میپردازند. از آنجاییکه
تلویزیون یکی از مهمترین وسایل سرگرمی افراد میباشد، در خانهای نیست که این
وسیله موجود نباشد و یا از آن استفاده نشود. بناءً تمامی افراد بالاخص اطفال، که
بیشتر اوقاتشان را با تلویزیون میگذرانند، از محتویات نشریات مذکور متأثر شده و
مجذوب آن میشوند.
عواقب بد ناشی از نشریات مبتذل رسانهها را میتوان
به وضاحت در جامعه و در بین قشر جوان جوامع مشاهده کرد، طوریکه امروز فضای عشق و
عاشقی در میان دختر و پسر و آمار خودکشی ناشی از فضای مذکور به اوجاش رسیده است
که اینها همه بیانگر عواقب ناگوار چنین نشریاتی میباشد. ناگفته نماند که رسانهها
میتوانند نقش بارزی در نهادینهکردن ارزشهای اسلامی و تربیت افراد جامعه مطابق
به اسلام و گسترش افکار اسلامی داشته و تأثیر مثبتی از خویش بهجا بگذارند که تمام
موارد فوق تنها در موجودیت دولتی ممکن است که بر عقیدهی اسلامی استوار بوده و
براساس آن زمامداری نماید. متأسفانه امروز در عدم موجودیت چنین دولتی صرفاً رسانهها
تأثیر منفی در جامعه داشته و از آنها جهت نهادینهکردن ارزشهای غیراسلامی
استفاده میشود.