واژه نژاد پرستی یا تبعیض نژادی اندیشه برتر
دانستن یک نژاد بر نژاد دیگر است. این واژه اجتماع آدمی را
به طبقات زیر دست و زبر دست تقسیم کرده و چنان اندیشه ی را حکم فرما می سازد که گویا
خلقت انسان بالای این تفکر شوم استوار است و انسان ها به همین اساس از همدیگر تفکیک می
شوند. این تفکر شوم گره محکمی با تاریخ بشریت خورده و باعث شده است تا اکثریتی که
خود را با در نظر داشت همین اندیشه برتر می دانستند، حقوق اقلیت ها را زیر پا کرده
و آن ها را همانند ابزاری برای ایجاد
سهولت در زندگی خود استفاده کنند.
سیر تاریخی بشر نیز بیان گر این است که چگونه
این واژه انسان ها را به جان هم انداخته و عده ی را قربانی خود ساخته است. چنان چه
در غرب و بخصوص امریکا به برده گی کشانیدن انسان ها یک امر معمول به شمار می رفت و
نژاد ضعیف تر توسط نژادی که اکثریت ساکنین یک منطقه یا یک کشور را تشکیل می داد،
مورد ظلم و بی عدالتی قرار می گرفت. نژاد پست تر که عمدتأ سیاه پوستان بودند، به
صفت برده ها به خدمت سفید پوستان در می آمدند و از آن ها همانند متاعی بی ارزش
استفاده صورت می گرفت.
نژاد پرستی یا تبعیض نژادی لکه ننگینی در تاریخ
غرب است که آن را همانند زخم ناسور با خود دارد، اما این اندیشه غیر انسانی در حال
حاضر نیز به صورت آشکار یا پنهان باعث تحقیر و پست شمردن گروه های نژادی غیر سفید پوست می شود و آن ها را از مزایا و فرصت های
اجتماعی محروم می سازد. اینک همان کشورهای که داد از عدالت و برابری می زنند، خود
اسیر اندیشه ی پست نژاد پرستی شده است.
امریکا، کشوری که به ظاهر داد از عدالت و برابری
می زند، خود چنان در منجلاب تفاوت طبقاتی گیر مانده است که نمی تواند قامت راست
کند. چنان چه آمار و ارقام نشان می دهد که اقلیت های نژادی مانند سیاه پوستان در
این کشور در وضعیت بدی به سر می برند و هیچ نشانه ی از عدالتی که سردمداران این
کشور همواره آن را بر زبان می آورند، وجود ندارد.
گزارش پایگاه اطلاع رسانی جبهه جهانی مستضعفین نشان
می دهد که حد اوسط ثروت یک خانواده سفید پوست 20 برابر ثروت یک خانواده سیاه پوست
می باشد. هم چنان از نظر امکانات مالی و رفاعی نیز در شرایط بسیار پائین تری نسبت
به سفید پوستان قرار دارند.
به گونه ای که حد اوسط ثروت يک خانواده سفيد پوست
«۱۱۳ هزار دالر» که ۲۰ برابر درآمد يک خانواده سياه پوست است و ۱۸ درصد از سياه پوستان
زير ۲۵ سال امریکایی، از بيمه درمانی محرومند.
با این وجود کشوری که به ظاهر شعارهای دروغین تأمین
عدالت و غیره را سر می دهد، خود در بحران بی عدالتی و شکاف طبقاتی دست و پا می زند.
کشوری که با بی عدالتی تمام بر سرزمین های اسلامی یورش برده و دار و ندارشان را می
ستاند، نمی تواند عدالت را در میان شهروندانش تأمین نموده و زیر دست و زبر دست را
در یک سطح قرار دهد.